Tohtori Marx kuvaili yksien harjoittamaa toisten jotensakin kuppaamista siihen tapaan,että ”pääoma on kuollutta työtä, joka vampyyrien lailla elää vain imemällä elävää työtä, ja se elää sitä paremmin, mitä enemmän se sitä imee.”

maanantai 27. toukokuuta 2013


خرید كفـش ازسبـــد خانـــــوار درحـــــال حذف شـــدن اسـت!
 مسئول اتحادیه كفاشان در گفتگو با ایلنا گفت:خرید كفش ازسبد خانوار در حال حذف شدن است.
حسن حسین زاده كاشانی، در گفتگو با خبرنگار ایلنا با بیان اینكه فشار اقتصادی بر روی همه اصناف تاثیر گذاشته است، اظهار داشت: هر چند در ماههای اول سال، تولید كفش نیز كاسته می شود اما به نظر می رسد خرید كفش از سبد خانوار در حال حذف شدن است.
وی افزود: خوشبختانه در حال حاضر واردات كفش از چین و سایر كشورها كاهش یافته اما مواد اولیه خارجی كه عمدتا از تركیه، آلمان، ایتالیا و چین با ارزی خریداری می شود كه دائم در نوسان است و بر روی قیمت ها هم تاثیر گذار بوده است.
حسین زاده خاطر نشان كرد: افزایش قیمت كفش باعث شده تا مردم نسبت به سالهای گذشته رغبت كمتری برای خرید آن داشته باشند و به قلب دومشان توجه كمتری نشان دهند.  27.05.2013    ایلنا 

و اینک
باپای های عریان
 من به کدام سوی ره بسپارم
درجستجوی کار، 
و بقصد تامین کمترین های زندگی
تابهمراه همسرودوفرزندم
فرصت دیگری برای دوام حیات خویش بیابم
آری دوام حیات: 
"زنده ماندن برای تولید
تولید ارزش اضافه درهیات انبوه کالا
که تا مجال زنده ماندن برایم "عطا" شود!
زنده ماندن برای تولید مولدین آتی ارزش اضافی
نیروی کار ذخیره امروز و"آینده"
آینده ای که درسایه ی این نظام
سیاهتراز سیه روزگار ماخواهدبود
تاسرمایه داری زنده بماند،
که تا بردگی مزدی برقراربماند
وتا که....
دلبند فرزندهای منهم
قادربه پیمایش راه پدرشوند! 
باپاهای عریان
 به کدام سوی ره بسپارم
درپی نان،
من اینک باپای های عریان!
تاکــــی رفیق نازنین من؟

پای های برهنه ام ببین که خون دل می چکانند، آخ!
قلب من بنگرش که او،
خون زدیده میباراند، وای!
عصیان درگلویم تیزاب می ریزد
وتیزی اوج فریادهایم را آب میکند!
فرزندان من گشنگی میبینند،
وهمسرنازنین من،
 امروز نیز....بسان،
تلخروز دیگر 
که  دیروز شد طی
چونان "سگ" لگد خورده 
که
جان گرامی خویش
بادست های فرار
میدهد همی نجات  
از کوره ی تنگ "باغ"  امید خویش
و
برپشت سر بنهاده مهاجم به جان خسته ی خویش.

دیری است که ما آری
 " با سیلی نواخته بربناگوش خویش
آراسته ایم روی ملول خویش به رنگ سرخ
سرخی به رنگ سرخ زندگی!"،
تاکورشود نگاه هیز "رقیب"
کو قصد جان و
شیره ی جان ما میکند همی!

آری،
امروز نیزدریغ که بسان،
تلخروز دیگربنام دی
طی میشود طریق همسر نازنین من
درجنگ با دشمنان زندگی:
"پیه جوانی خویشتن را
درتابه ی بیتابی خویش پیازداغ  می کند
تاآغشته به نانخشگک های
اندوخته برای روزهای مباد، 
این باروعده ی"شوربای پیه" خویش
به شیره های جان را
 ادا کند!