Tohtori Marx kuvaili yksien harjoittamaa toisten jotensakin kuppaamista siihen tapaan,että ”pääoma on kuollutta työtä, joka vampyyrien lailla elää vain imemällä elävää työtä, ja se elää sitä paremmin, mitä enemmän se sitä imee.”

sunnuntai 7. lokakuuta 2012

دایرة المعارف مارکسیستی بحران (5)


دایرة المعارف مارکسیستی بحران
جوانان کارگری ـ سوسیالیستی آلمان
http://www.sdaj-netz.de
برگردان شین میم شین

پیشگفتار

• حداقل از اواخر سال 2008، واژه «بحران» ورد همه زبان ها ست.
• رسانه های بورژوائی مدارک مستند راجع به بحران اقتصادی جهانی سال های 1929 را از گورها بیرون می کشند وحکومت ها مبالغ نجومی غیرقابل تصوری را به بخش مالی اقتصاد پمپاژ می کنند.

• راستی بحران چگونه پدید می آید؟

• کدامین مکانیسم، کدامین ساز و کار در پشت سر بحران در کار است؟


• نگارندگان دایرة المعارف مارکسیستی بحران به دنبال پاسخ به پرسش هائی از این قبیل بوده اند.

• ما این دایرة المعارف مختصر و موجز را خواندنی یافتیم و برای خوانندگان خود عرضه می کنیم «تا چه قبول افتد و چه در نظر آید!»

1
بحران اقتصادی

• بحران های اقتصادی ظاهرا سرنوشت انسان اند.
• قحطی و گرسنگی همیشه بوده است.
• در تورات ـ حتی ـ از تعویض قحطی و گرسنگی هفت ساله با فراوانی و وفور هفت ساله سخن در میان است.

• آیا یهودیان و مصریان باستان نیز دست به گریبان بحران اقتصادی بوده اند؟

• اگر چنین است، چرا صدراعظم معظم آلمان فراموش کرد تا به تقلید از فراعنه انبارهای غله را به موقع از غله پر کند؟

2
منشاء بحران ها چیست؟

• این پرسش حاکی از آن است که ما با دو چیز متفاوت سر و کار داریم:
• انسان ها در ایام باستان و در همه دوران های ماقبل سرمایه داری گرسنگی می کشیدند، اگر شرایط و حوادث ناگوار طبیعی غله آنها را فنا می ساخت.
• یعنی اگر میزان تولید مایحتاج مردم کاهش می یافت.

• امروزه اما بدی آب و هوا و یا یورش حشرات ـ حداقل در کشورهای صنعتی ـ نمی تواند موجب گرسنگی و قحطی شود.

• علت بحران ها امروزه این نیست که «کمتر تولید می شود!»
• علت بحران ها امروزه این است که «بیش از حد تولید می شود!»

• مسئله اکنون خالی بودن انبارها از غله نیست.
• مسئله اکنون لبریز بودن انبارها از غله است!

• صاحبان کارخانجات تولیدی برای کالای خود مشتری نمی یابند.
• عرضه بیش از حد موجب تنزل قیمت ها می شود.
• کارخانه ها تولید را متوقف می کنند و ورشکست می شوند.
• کاهش تولید و یا توقف تولید در کارخانه ها سبب می شود که مولدین و آورندگان مواد اولیه نیز تولید خود را کاهش دهند و یا متوقف سازند.
• کارگران و کارمندان کارخانه ها و شرکت ها بدین طریق بیکار می شوند.
• به سبب بیکاری ممر درآمد خود را از دست می دهند.
• با کاهش درآمد، قدرت خرید آنها کاهش می یابد.

• سیکل ابلیسی عجیبی بکار می افتد که ظاهرا راه خروجی از آن متصور نیست.


• بحران کاپیتالیستی مسئله ضد و نقیض و پارادوکسی است:
• انسان ها به سبب وفور بیش از حد نعمات مادی دچار فقر و ذلت می شوند.
• توده بیشمار بیکاران در گوشه خیابان ها می ایستند، زیرا ماشین های کارخانه ها از کار ایستاده اند.
• فقر توده ها به سبب وفور کالاها ست!

• می شد تصور کرد که حل این مسئله آسان است:
• اگر انبارها از غله لبریزند و توده های بیشمار مردم گرسنه و بی چیز، چرا در انبارها را به روی مردم باز نمی کنند و مواد اضافی را میان آنها قسمت نمی کنند؟

• اگر ماشین ها در کارخانه ها از کار ایستاده اند و توده های بیکار در گوشه خیابان ها، چرا در کارخانه ها را به روی بیکاران باز نمی کنند، تا ماشین ها را بکار اندازند و مایحتاج مردم را تولید کنند؟

• اگر تقاضا اندک است و قدرت خرید مردم پائین، چرا دستمزدها را افزایش نمی دهند، تا قدرت خرید کارگران بالاتر رود و مسئله حل شود؟

• پاسخ همه این پرسش ها ساده است و کوتاه است:
• برای اینکه ما در کاپیتالیسم بسر می بریم.

• برای اینکه هدف تولید کاپیتالیستی نه تأمین مایحتاج مردم، بلکه تحصیل هر چه فزونتر سود است!
• تولیدی که سودآور نباشد، بلافاصله متوقف می شود، بی اعتنا بر اینکه به فراورده تولیدی احتیاج هست و یا نیست!
ادامه دارد

دایرة المعارف مارکسیستی بحران (2)

مختصری راجع به سازمان
جوانان سوسیالیستی ـ کارگری آلمان


جوانان سوسیالیستی ـ کارگری آلمان، سازمان خودسازمانیافته ای از دانش آموزان، کارآموزان، کارگران جوان و دانشجویان دختر و پسر است که در آلمان زندگی می کنند، صرفنظر از ملیت و شناسنامه شان.

• ما برای جهانی فارغ از استثمار و راسیسم مبارزه می کنیم.

• ما برای جهانی مبارزه می کنیم که در آن نه کنسرن ها و رئیسان و مدیران، بلکه انسان ها تصمیمگیر باشند.

• سوسیالیسم آلترناتیوی است که ما در راهش مبارزه می کنیم.


• از راه اصلاح مناسبات موجود نمی توان به این آلترناتیو دست یافت.

• برای نیل به این آلترناتیو باید با سیستم حاکم، یعنی با کاپیتالیسم قطع رابطه کرد.
• گسست با سیستم حاکم برای بهسازی شرایط زندگی، برای برقراری جامعه سوسیالیستی ضرورت بی چون و چرا دارد.

• ما به همین دلیل سازمان ضد کاپیتالیستی و انقلابی جوانان هستیم.


• اگر کسی قصد تغییر چیزی را دارد، باید دست به کار شود!

• اما اگر او به تنهائی مبارزه کند و یا به شرکت در اقدامات خود به خودی قناعت ورزد، نمی تواند بر ضد طبقه حاکم کاری کارساز انجام دهد.

• طبقه حاکم دستگاه دولتی بزرگی در اختیار دارد و هر وقت خواست می تواند آن را به خدمت گیرد.

• طبقه حاکم به خوبی سازمان یافته است.

• از این رو ست که ما هم باید سازمان بیابیم تا بتوانیم به عمل مشترک و متحد دست زنیم.


• ما در سراسر آلمان در سازمان «جوانان سوسیالیستی ـ کارگری آلمان» متحد گشته ایم، زیرا ما نه به تنهائی، بلکه متحد با هم قصد نیل به آماج خود را داریم.
دایرة المعارف مارکسیستی بحران
جوانان سوسیالیستی ـ کارگری آلمان
http://www.sdaj-netz.de

برگردان شین میم شین

3
راه های خروج از بحران

• برای خروج از بحران چه راه هائی وجود دراد؟

• برای خروج از بحران، اصولا دو راه وجود دارد:

I
راه کاپیتالیستی خروج از بحران

• راه کاپیتالیستی خروج از بحران از به اصطلاح پاکسازی بازار می گذرد.
• برای پاکسازی بازار باید اقدامات زیر انجام گیرد:

1

• نابود سازی کالاهای «مازاد»

2

• نابود سازی وسایل تولید و کارخانجات «مازاد»

3

• و چه بسا نابود سازی انسان های «مازاد»، یا از طرق اقتصادی و یا مؤثرتر، از طریق جنگ افروزی.

• وقتی که به قدر کافی کالا و کارخانه و انسان نابود شد، آنگاه بازار برای کسانی که از نابودی جان سالم بدر برده اند،
تا بحران بعدی تطهیر خواهد شد.
II
راه سوسیالیستی خروج از بحران

• راه سوسیالیستی خروج از بحران عبارت است از پایان دادن به تولید بخاطر سود و شروع به تولید بخاطر انسان ها.
• در حال حاضر برای راه سوسیالیستی خروج از بحران، در آلمان، لوبی وجود ندارد.

• (لوبی به سالن دلباز در پارلمان های انگلیس و آمریکا و غیره اطلاق می شود که محل ملاقات نمایندگان مجلس با انتخاب کنندگان و گروه های ذینفع است. مترجم)

• خیلی ها همچنان بر این باورند که تنها شیوه تولید بخاطر سود سرمایه داران می تواند به تشکیل جامعه مرفه منجر شود.
• عقیده ای که حتی مؤلفین کتب مقدس را از خنده روده بر می کند!

ادامه دارد

دایرة المعارف مارکسیستی بحران
جوانان سوسیالیستی ـ کارگری آلمان
http://www.sdaj-netz.de
برگردان شین میم شین

فصل سوم
آمار بیکاری

• هر ماه یکبار، اداره کاریابی آلمان تعداد بیکاران کشور را رسما اعلام می کند.
• آمار رسمی ابزاری است برای نشان دادن شیوه نگرش رسمی ـ حکومتی
بازار کار است.

1
آمار بیکاری و واقعیت (رئالیته)
• در سپتامبر سال 2009 در آلمان رسما 3.5 میلیون نفر بیکار بودند.
• اقتصاددانان متمایل به سندیکاهای کارگری اما از ارقام دیگری پرده برمی دارند.
• گروه پژوهشی سیاست اقتصادی آلترناتیو که مجمعی از علمای اقتصادی است، تعدا بیکاران را حداقل 5.6 میلیون نفر تخمین می زند.
• رژیم های مختلف آلمان از دموکرات ـ مسیحی تا سوسیال ـ دموکرات، شیوه ی شمارش تعداد بیکاران را طی سال های گذشته دستکاری و «اصلاح» کرده اند و با حوایج سیاسی خود دمساز.
• در نتیجه این «اصلاحات» بخش اعظم بیکاران از قلم می افتند.
• برای مثال افراد زیر بیکار قلمداد نمی شوند:

1
• همه کسانی که با مزد ساعتی یک یورو کار می کنند.

2
• همه کسانی که در دوره به اصلاح «کسب تخصص» شرکت می ورزند.

3
• کسانی که به کارهای کوتاهمدت مشغولند.

4
• کسانی که قبل از موقع مقر بازنشسته شده اند.

5
• کسانی که نمی توان برای آنها «دنبال کار گشت.»

6
• کسانی که کارآموزان دائم نامیده می شوند.

7
• کسانی که به پرستاری از نزدیکان خویش مشغولند.

8
• بیماران

9
• کسانی که از مزایای «کمک بیکاری» برخوردار نیستند.

10
• کسانی که بدلیل دلسردی نسبت به پیدا کردن کار و یا بدلیل بدرفتاری کارکنان اداره کاریابی خود را بیکار ثبت نکرده اند.

11
• کسانی که از زور بیکاری به خانه داری روی می آورند.

12
• پناهنده ها که در هر حال اجازه کار ندارند.

2
آمار بیکاری برای چیست؟
• آمار رسمی بیکاران نه تعیین رئالیستی تعداد بیکاران را امکان پذیر می سازد و نه مقایسه معنامند توسعه در طول سال ها را.
• اداره کاریابی آلمان ادعا می کند که از سال 2001 تا 2008 تعداد بیکاران 600 هزار نفر کاهش یافته است.
• اما نمی گوید که تعداد کارگران تماموقت 1.6 میلیون نفر کاهش یافته است.
• اگر افزایش چشمگیر تعداد کارگران کوتاهمدت را بر آن اضافه کنیم، به این نتیجه می رسیم که از سال 2001 در مجموع، حدود 2 میلیون محل کار تماموقت از بین رفته است.
• اما اعلام آمار رسمی بیکاران واقعا برای چیست؟
• آمار بیکاران مسلسلی است که بر سینه کارگران نشانه می رود.
• مسلسلی است که بر سینه کارگرانی نشانه می رود که هنوز بیکار نگشته اند، تا از ترس بیکار شدن به سیاست تحمیلی کارفرمایان تن در دهند.
• در کلیه اقدامات در جهت تخریب شبکه رفاه اجتماعی و از بین بردن حقوق مبتنی بر قرارداد کار در طول سی سال گذشته بهانه سردمداران کشور همیشه این بود که می خواهند تعداد بیکاران را پائین بیاورند.

• و درست به همین هدف به آمار بیکاران نیاز دارند.

• آمار بیکاران باید به عنوان
بهانه مورد استفاده قرار گیرد.

• تعدا بیکاران باید به اندازه کافی بالا باشد تا مردم به یاوه های سردمداران باور کنند و در مقابل تداوم غارت اجتماعی مقاومتی از خود نشان ندهند.

• تعدا بیکاران باید به اندازه کافی پائین باشد تا میزان توسعه فاجعه بار در بازار کار را سرپوش نهند.

• با توجه به همین دو نکته است که شیوه شمارش تعداد بیکاران را مرتب، بسته به حوایج سیاسی خود تغییر می دهند.
• با آمار کذائی بیکاران هرگز نمی توان به صدور حکمی علمی راجع به واقعیت اجتماعی آلمان نایل آمد.
اما بکمک آن، سردمداران می توانند هر چه می خواهند به خورد مردم دهند.
 پایان

دایرة المعارف مارکسیستی بحران (6)


دایرة المعارف مارکسیستی بحران
جوانان سوسیالیستی ـ کارگری آلمان
http://www.sdaj-netz.de
برگردان شین میم شین

فصل چهارم
کسر تجارت خارجی
(ایالات متحده آمریکا)

• خیلی از کشورها و قبل از همه، آلمان و جمهوری خلق چین سال ها ست که میزان صادرات شان بمراتب بیشتر از میزان واردات شان است.
• کشورهای دیگر اما برعکس، میزان واردات شان بمراتب بیشتر از میزان صادرات شان است.
• در میان این کشورها، ایالات متحده آمریکا جای خاصی برای خود اختصاص داده است.
• ایالات متحده آمریکا بزرگترین کسر تجارت خارجی را در جهان دارد.
کسر تجارت خارجی این کشور در سال 2008 بر 816 میلیارد دلار بالغ می شد.
• تنها کشوری می تواند برای مدت درازی بیشتر از میزان صادراتش کالا وارد کند که سیلی از پول از سایر کشورها به سویش روان باشد.
• مازاد وارداتی ایالات متحده آمریکا عمدتا از طریق وام هائی تأمین مالی می شود که از خارج در اختیار این کشور، شهروندان، شرکت ها و بانک های ان گذاشته می شود.
• میزان بدهی ایالات متحده آمریکا به کشورهای خارجی بر 13.7 بیلیون دلار بالغ می شود.
• (بیلیون دلار یعنی میلیون میلیون دلار: 1000.000.0000.000 دلار.)
1
کاهش ارزش دلار
• دیری است که ایالات متحده آمریکا از حدی که بتواند این بدهی غول آسا را بدون پیامدهای فاجعه بار برای مردم ایالات متحده آمریکا و برای اقتصاد جهانی از بین ببرد، فراتر گذشته است.
• اکنون بلحاظ تئوریکی تنها دو راه (غیر از جنگ افروزی) در پیش دارد:
1
• در پیش گرفتن سیاست تهاجم صادراتی توأم با کاهش شدید میزان واردات.

• چنین سیاستی ضربه ای بر
اقتصاد جهانی ئی خواهد بود که کالاهای مازاد خود را به ایالات متحده آمریکا می فروشد.
2
• راه دوم که ظاهرا هم اکنون در پیش گرفته شده، کاهش ارزش دلار آمریکا ست.

• از آنجا که پس از پایان جنگ جهانی دوم، دلار به
ارز بین المللی بدل شده، ایالات متحده آمریکا موقعیت مطلوب و ایدئالی بدست آورده و می تواند بدهی های خود را با پولی پرداخت کند که خود به چاپ می رساند.

• البته اگر در این مورد زیاده روی شود،
دلار بکلی بی ارزش می شود.

• در نوآمبرر سال 2000 ارزش معاوضه ای دلار با یورو
حدود 40 درصد کاهش یافت.
• این پدیده برای اشخاص، شرکت ها، کارخانه ها و دولت هائی که بخش اعظم ثروت خود را به شکل دلار نگه می دارند، می تواند پیامدهای ویرانگری داشته باشد.

• علاوه بر این، کاهش ارزش دلار روزی ضرورتا به کاهش
میزان واردات مازاد ایالات متحده آمریکا منجر می شود:
• چون کالاهائی که در خود این کشور تولید می شوند، با کاهش ارزش دلار ارزان تر از کالاهای وارداتی می گردند.
• این امر سبب می شود که شرکت های خارجی صادر کننده مستقیم و غیرمستقیم کالا به ایالات متحده آمریکا بازار فروش کالاهای خود را از دست بدهند.

• دولت هائی که اقتصادشان (مثل اقتصاد آلمان فدرال) بر مازاد صادرات متکی است،
در این صورت دچار رکود می شوند.
2
پایان امپریالیسم؟
• کاهش مداوم ارزش دلار روزی فونکسیون آن را بمثابه ارز بین المللی زیر علامت سؤال می برد.

• بدین طریق، اقتصاد جهانی در خطر از دست دادن
بنیان پولی خود قرار می گیرد.

• این امر نه تنها پیامدهای غیرقابل پیش بینی اقتصادی، بلکه سیاسی دارد:

• کنترل ارز بین المللی ستون مهم قدرت امپریالیسم آمریکا ست.
• دیر یا زود باید عدم تعادل اقتصاد جهانی بوسیله روندهائی از بین برود که بطور بالقوه بحران تمامارضی در مقیاس غول آسائی را در بطن خود نهفته دارد.
• آلمان فدرال با صادرات مازاد خویش بیشتر از هر کشور دیگر به تشکیل این عدم تعادل کمک کرده است.
 ادامه دارد


دایرة المعارف مارکسیستی بحران (7)


کودتای کاپ ـ لوت ویتس (13 مارس 1920)
کودتائی بر ضد جمهوری وایمار به سردمداری کاپ و لوت ویتس با حمایت اریش لودن دورف
کودتاچیان از وابستگان فعال و بازنشسته ارتش و نیروی دریائی و از اعضای حزب خلقی ـ ملی آلمان (د. ان. فا. پ) بودند
طبقه کارگر برای مقابله با کودتا از حربه اعتصاب عمومی استفاده کرد و با دادن قربانیان بیشمار پس از 5 روز آن را مغلوب ساخت.
اکنون در شهرهای مختلف آلمان یادبودهائی برای کارگران به خاک و خون افتاده برپا ست.

دایرة المعارف مارکسیستی بحران
جوانان سوسیالیستی ـ کارگری آلمان
http://www.sdaj-netz.de

برگردان شین میم شین
فصل پنجم
اعتصاب در بحران
تعطیل کلکتیف کار یکی از مهمترین وسایل برای پیشبرد منافع انسان های زحمتکش در سرمایه داری است.

• اعتصابات کاری ـ
بر خلاف اقدامات سیاسی از قبیل تظاهرات ـ ریشه های نظام سرمایه داری را نشانه می روند:
• اعتصابات کاری تولید ارزش و اضافه ارزش را متوقف می سازند.

• در بحران، اما امکانات کارگران برای دفاع از
دستمزد و شرایط کار و محل کار با استفاده از اعتصاب محدود است.
• کارگران به سبب بحران با رقبای بیشماری روبرو می شوند که بیکار گشته اند و حتی با دستمزدهای ناچیز حاضر به کار هستند.
• از این رو، تعداد کارگران اعتصاب شکن (یعنی کسانی که با ادامه دادن به کار، اعتصاب را به شکست سوق می دهند) در این دوره کم نیست.
• علاوه بر این، کارخانه ها هم در دوره بحران با ظرفیت اندک کار می کنند و اگر تولید در کارخانه برای مدتی متوقف شود، برای صاحبان آنها مسئله مهمی نیست.
1
چرا اعتصاب؟
• اقدامات اعتصابی در بحران، به دلیل بحران اهمیت زیادی کسب می کنند.
• اگر اعتصاب علیرغم دشواری ها موفقیت آمیز باشد، از نهادن بار بحران بر دوش کارگران جلوگیری می شود.
• اعتصاب علاوه بر این، کارگران را به این حقیقت امر آگاه می سازد که بحران بلای تراژیک آسمانی و تقدیری نیست، که انسان ها چاره ای جز تحملش نداشته باشند، بلکه محصول ساختارهای اجتماعی است که قابل تغییرند و باید برای تغییرشان به مبارزه برخاست.

• درست از آن رو که اعتصاب اقتصادی در شرایط بحرانی دشوار است، فرم دیگری از اعتصاب اهمیت بمراتب بیشتری کسب می کند و آن اعتصاب سیاسی است.
2
اعتصاب سیاسی
اعتصاب عمومی در سال 1920 در آلمان ـ برلین
• اعتصابات سیاسی که در بسیاری از کشورهای اروپا مهمترین سلاح مبارزاتی است، در المان فدرال ممنوع است.

اعتصابات سیاسی برای پیشبرد مطالباتی به خدمت گرفته می شوند که از مسائل مربوط به میزان دستمزد و یا شرایط کار در کارخانجات منفرد و یا در رشته های تولیدی منفرد فراتر می روند.
• اعتصابات سیاسی در دوره های رونق اقتصادی نیز می توانند صورت گیرند.
• اما در دوره های رکود اقتصادی اهمیت خاصی کسب می کنند.

• در
بحران آشکار می شود که مسئله اساسی جامعه سرمایه داری نه فقط تقسیم ناعادلانه ثروت تولید شده، بلکه علاوه بر آن این است که سیستم سرمایه داری جبرا به فجایع اقتصادی و اجتماعی منجر می شود.

• از این رو، مقاومت در
مقابل وخیمتر گشتن شرایط زندگی تحت بحران، تنها زمانی می تواند موفقیت آمیز باشد که به افزایش دستمزد محدود نگردد.
• علاوه بر این، حکومت های بورژوائی می کوشند که با اقدامات سیاسی بر بحران غلبه کنند، اقداماتی که به زیان توده های زحمتکش و بیکار انجام می گیرند:
• مثلا قوانین هارتس در آلمان و برنامه پس انداز در یونان.
• برای مقابله با اقداماتی از این قبیل به واکنش سیاسی نیاز مبرم هست.

• با توسل به اعتصابات سیاسی می توان در مقابل سوء استفاده از
ایام اضطرار اقتصادی برای عملی ساختن اقدامات ارتجاعی به مقاومت و پیکار دست زد.
• مثال در این زمینه در تاریخ آلمان کم نیست:
مثال اول
کودتای کاپ ـ لوت ویتس
• در شکست کودتای کاپ ـ لوت ویتس اعتصاب عمومی سال 1920 نقش تعیین کننده ای ایفا کرد.
مثال دوم
حزب سوسیال ـ دموکرات آلمان
• خودداری حزب سوسیال ـ دموکرات آلمان از اعلام اعتصاب عمومی برای مقابله با نامیدن هیتلر به عنوان صدر اعظم آلمان یکی از دلایل مهم پیروزی حزب موسوم به «ناسیونال ـ سوسیالیسم» هیتلر بود.
پایان


دایرة المعارف مارکسیستی بحران (8)


جان مینارد کینز (1883 ـ 1946)

اقتصاددان، سیاستمدار و ریاضی دان انگلیسی
مؤسس کینزیانیسم
طرح او در زمینه تئوری اقتصادی و سیاست اقتصادی در تشکیل تفکر اقتصادی پس از جنگ جهانی دوم بسیار مؤثر بوده است.
برتراند راسل او را با هوش ترین فردی نامیده که در عمرش دیده است
در سال 1944 عنوان بارون دریافت کرد و کرسی ئی در مجلس لردها.


دایرة المعارف مارکسیستی بحران
جوانان سوسیالیستی ـ کارگری آلمان
http://www.sdaj-netz.de
برگردان شین میم شین
فصل ششم
کینزیانیسم تسلیحاتی

• سیاست اقتصادی مبتنی بر تئوری کینز (کینزیانیسم) برای مبارزه با بحران، مخارج دولتی را افزایش می دهد.
• بدین طریق، کاهش تقاضای مردم به سبب بحران، بوسیله تقاضای دولتی جبران می شود و به احیای اقتصادی منجر می شود.

• کینزیانیست های چپ
افزایش مخارج دولتی را در عرصه آموزش و پرورش، حفاظت از محیط زیست و یا تأمین اجتماعی تبلیغ می کنند.
• بنظر آنها بدین طریق می توان برای غلبه بر بحران به اقدامات معنامند مفیدی دست زد که هم برای جامعه خوب اند و هم برای محیط زیست.
• ولی گوش شنوائی برای این پیشنهادات نمی یابند.

• افزایش تقاضا از طریق
تولید تسلیحات هر چه بهتر که به کینزیانیسم تسلیحاتی معروف شده، بدلایل اقتصادی و سیاسی همواره گوش شنوا داشته است.

• دو عامل زیر در زمینه غلبه بر بحران به بخش تسلیحات مقام خاصی اعطا می کنند:

1
مؤثریت سیاست مبتنی بر کینزیانیسم تسلیحاتی

• توسعه و تکامل هرچه بیشتر در عرصه ماشین آلات (به مثابه سرمایه ثابت) هم برای سیکل کینزی و هم برای تشکیل بحران ساختاری اهمیت خاصی کسب می کند.
• از انجا که در نتیجه بحران برای کالاهای صنایع مصرفی مشتری پیدا نمی شود، کارخانه ها به تولید وسایل تولید (ماشین آلات، مواد اولیه و غیره) روی می آورند.

• بلحاظ اقتصادی اما چگونه می توان
تانک های ارتش و یا هواپیماهای معروف به «جنگنده های اروپا» را وسایل تولید تلقی کرد؟

• بنظر سرمایه داران اما قضیه از قراری دیگر است.

• تانک و هواپیما و ناو و توپ و تفنگ در چشم آنها «ماشین های آدمکشی» اند و لذا شباهت غریبی به وسایل تولید دارند تا به وسایل مصرفی:
• (ماشین آلات کارخانه ها هم در حقیقت کارگران را خرد و خراب می کنند و نهایتا به وسایل آدمکشی شباهت دارند. مترجم)

• تقاضای دولتی در زمینه کالاهای تسلیحاتی بر عرصه های اقتصادی ئی که «قلب» تولید کاپیتالیستی تلقی می شوند، تأثیر می گذارد.
• این عرصه ها ضمنا عرصه هایئ اند که از بحران بیشتر از بقیه عرصه ها صدمه دیده اند و منابع تکانه های تمام اقتصادی تعیین کننده اند.

2
اهمیت سیاسی ـ استراتژیکی

• کالاهای تسلیحاتی اما به هیچ دردی جز جنگ افروزی نمی خورند.

• تولید دولتی این کالاها تقاضای خصوصی را بدنبال نمی آورد.


• از نقطه نظر
انباشت سرمایه (یعنی از نقطه نظر استفاده از اضافه ارزش برای تکثیر هرچه بیشتر آن) پروژه های تسلیحاتی به معنی از بین بردن منابع اقتصادی اند و به افزایش دستمزد کارگران شباهت دارند، به تولید کالاهای تجملی شباهت دارند، به بنای اهرام شباهت دارند.

• در همه این موارد،
پول و مواد و نیروی کار صرف تولید چیزهائی می شوند که به درد تولید ارزش و اضافه ارزش نمی خورند.

• در مورد جنگ اما مسئله فرق می کند:
• عملیات نظامی برای کارخانجات کاپیتالیستی از نقطه نظرهای زیرین مفید می افتند:

1

• عملیات نظامی سبب می شوند که کارخانجات کاپیتالیستی به مواد خام ارزان دسترسی پیدا کنند.

2

• عملیات نظامی سبب می شوند که کارخانجات کاپیتالیستی بازارهای جدیدی برای فروش کالاهای خود پیدا کنند.

3

• عملیات نظامی سبب می شوند که رقبای کارخانجات کاپیتالیستی از سر راه شان برداشته شوند.

• کاپیتالیست ها به دلایل یاد شده، مخارج نظامی را نوعی سرمایه گذاری مفید تلقی می کنند.

ارزان کردن مواد خام و مواد اولیه، پیدا کردن بازارهای جدید برای فروش کالاها و از سر راه برداشتن رقبای مزاحم، ضمن کاهش دستمزدها شاهراه کاپیتالیستی برای غلبه بر بحران محسوب می شود.

پایان